گریه ابر

دو شنبه 19 آبان 1393
ن : سارا

گریه ابر

دیشب به یادت بهاری شدم             و با گریه ابر جاری شدم

دوباره دلم بوی یاران گرفت              و با یاد آن لحظه جان گرفت

همان لحظه ای که پایان نداشت      و حتی زمینش بیابان نداشت

و آن روزها که گم شدیم                 و در خلوت کوچه مان گم شدیم

من آن روز ها شعر نو می شدم      و با خنده هایت دِرو می شدم

تو را مثل یک قصه می یافتم           و ناچار از غصه می باختم

همان غصه هایی که غم می شدند   وبا خنده های تو کم می شدند 

تورا یک شب آرام دزدید و رفت         و آن میخک سرنخ را چید و رفت

همان میخکی را که رنگ تو بود      و شاید صدای قشنگ تو بود

و من باز هم نوبهاری شدم           وبا گریه ابر جاری شدم

**((سولماز محمدی))**



نظرات شما عزیزان:

عاشق تنها
ساعت18:23---23 بهمن 1393
خیلی با احساسی وبلاک جالبیه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ادبی و آدرس sarauok.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.